سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نامردا

ارسال‌کننده : آرش فارسی در : 87/10/28 7:27 عصر

رفقا چرا نظر نمی دینتو رو خدا نظر بادتون نره


کلمات کلیدی :

دومین شاهکار ادبی

ارسال‌کننده : آرش فارسی در : 87/10/28 6:22 عصر

 

نیازی مبهم مرا به خواب می خواند

از شدت نورهای بی سروتهی که هرثانیه پیکرم را می فشارند

خواب مرا نمی برد

از ترس هجوم افکاری خوش

 سر فرو برده در محملی دژ

خواب مرا نمی برد

من ز افکار خوش بد ندیدم

جز به دام افکندن خواب و هوشم

این اندیشه های به ظاهر خیال انگیز

برای من اند کابوسی خوف انگیز

که راز راه زندگی را مخفی

در میان لذت شبهای درد آلود ابلیس سرشت آن واهی آغوش یاغی

خوابم را از من گرفته و سالهاست که عقلم را به اسارت در آورده اند

هر چند نفهمیدم وبا خیال عقل

چقدر به این انوار شیطانی بی پروا نگرانم

آن زمان که باید بمانندم در ظلمت و سیاهی چراغ کجا بودند

کو آنهمه ادعا و دوستی

شرافت و عشق ودوستی بر زبان و

جدایی تمسخر و خیانت در سر

به آنها می گویم بروید که دیر آمدید

بروید که من با تنهایی خو گرفته ام

به هم قطارانطان به همه ی دنیا بگویید

در جوش وخروش و نیاز تنهایم گذاشتید

پس اکنون مرا در خلوت آرامشی هوشمندانه تنها گذارید

بیزاری من ازدوست نماهای روبه صفت گرگ خو پایانی نخواهد داشت

بگویید بنویسند

او که تا آخرین نفس جنگید زمان آرامش و مرگش فرا رسید

ازمن ساده گذشتند ولی من ساده تر خواهم گذشت

خائنین و کاذبین در هم دگر خواهم شکست

بگذارید بگویندتمام عمر را جنگید

چون آن ترسو از به زانو در آمدن وحشت داشت

بگویید مرا سرپا خاک کنند

این شاهکار بالایی کار خودمه لطفا نظرتونو در موردش بگید!!!!

 




کلمات کلیدی :

شاهکار ادبی

ارسال‌کننده : آرش فارسی در : 87/10/28 6:20 عصر

آنگاه که هیاهوی درون بر سکوت بیرون غلبه کرده بود

 روح مرده ی او بین دیوارهای کتابخانه از اعصار پیشین آهنگ نفی می نواخت

صورتک ازشدت نعره ی خنده آوری سر می داد

و بر تار و پود وجود آدمی لرزه ها می افکند

آنگاه که زمان با شنیدن شیهه ی اسب با تکاپو خاموش گشت

و من هنوز در این خلآ زندگی می کنم

و خدای خشم برای صلب نفسهایم فرود آمده

فردا در غروب سایه ها مبارزه پایان خواهد یافت

آیا می دانم روح من در اسید باز می گردد

اخوان مغز مرا با سیم ظرف شویی شستشو خواهد داد

مغز من در هجوم کفها منقلب می شود

آنگاه که دستانم بوی چشم می دهد

نمی دانم حباب است یا کره ی چشم

و اگر چشم بود با واقعیت ها روبه رو شده بودم

کبودی ها در عین ناباوری ایثار می کنند

و ایثارگران نامی چون مجسمه ای بهت زده اند

کاش

     من هم در زاویه ها جایی داشتم

                                            تا درخت احساس با اندیشه پیوند می خورد

شعر بالا شاهکاریه از منو قاصدک سر کلاس شیمی

 




کلمات کلیدی :

نننننظظظظظظظظظررررررررر

ارسال‌کننده : آرش فارسی در : 87/10/17 12:48 عصر

dustane man nazar yadetun nare


کلمات کلیدی :

شعر

ارسال‌کننده : آرش فارسی در : 87/10/11 1:38 صبح

گرخدابودم ملائک را شبی فریادمی کردم                                                          

سکه ی خورشید را در ظلمت رها سازند

خادمان باغ دنیا را زروی خشم می گفتم

برگ زرد ماه را از شاخه ی شبها جدا سازند

 

نیمه شب در پرده های بارگاه کبریای خویش

پنجه ی خشم خروشانم جهان را زیرو رو می ریخت

دستهای خسته ام بعداز هزاران سال خاموشی

کوههارا دردهان باز دریاها فرو می ریخت

 

می گشودم بند از پای هزاران اختر تبدار

می فشاندم خون آتش در رگ خاموش جنگل ها

می دریدم پرده های دود راتا در خروش باد

دخترآتش برقصد مست در آغوش جنگلها

 

می دمیدم در نی افسونی باد شبانگاهی

 تازبستر رودها چون مارهای تشنه برخیزند

خسته از عمری به روی سینه ای مرطوب لغزیدن

در دل مرداب تار آسمان شب فروریزند

 

بادها رانرم می گفتم که برشط شب تبدار

زورق سرمست عطرسرخ گلها را روان سازند

گورهارا میگشودم تا هزاران روح سرگردان

بار دیگر در حصارجسمها خود رانهان سازند

 

گرخدابودم ملائک را شبی فریادمی کردم

آب کوثررا درون کوره ی دوزخ بجوشانند

مشعل سوزنده درکف گله ی  پرهیزکاران را

از چراگاه بهشت سبزتردامن برون رانند

 

خسته اززهد خدایی نیمه شب دربسترابلیس

درسراشیب خطایی تازه می جستم  پناهی را

 می گزیدم دربهای تاج زرین خداوندی

لذت تاریک ودردآلود آغوش گناهی را

(فروغ فرخزاد)


کلمات کلیدی :

بازم نکته

ارسال‌کننده : آرش فارسی در : 87/10/6 8:31 عصر

بیشتر کسانی موفق شده اند که کمتر تعریف شنیده اند. زیاد فکر کن و کم حرف بزن و کمتر بنویس.

کتاب بر عالم معنویت فرمانروایی می کند.

عاشق بودن یعنی خوشبختی خود را با خوشبختی دیگری توام کردن.

ظریفترین فولاد نیز چاره ای جز گذشتن از آتش سوزان ندارد.




کلمات کلیدی :

نکته

ارسال‌کننده : آرش فارسی در : 87/10/6 8:29 عصر

مغرور بودن به دانش خود بدترین نوع جهالت است.

                                                       حسد ورزیدن علامت بارز بی لیاقتی است.


کلمات کلیدی :

سکوت را بیاموزیم

ارسال‌کننده : آرش فارسی در : 87/10/6 8:26 عصر

سکوت را بیاموزیم

 

سکوت سرشار از سخنان ناگفته است

 در این سکوت حقیقت من و تو نهفته است (شاملو)

 ای خمشی مغز منی پرده آن نغز منی

 کمتر فضل خمشی کش نبود بیم ورجا

 روشن تر از خاموشی چراغی ندیدم و سخنی به

 از بی سخنی نشنیدم 

(حال کردی متنو!!!) 




کلمات کلیدی :

بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
JavaScript Codes